ساختار فیزیکی و تکنولوژی پرواز بشقاب پرنده ها.
 
مختلف(فلسفه.فیزیک.نجوم.کتاب)
موضوعات علمی شامل فضا و فیزیک نجوم و غیره

ساختار فيزيكي و تكنولوژي پرواز بشقاب پرنده‌ها

 

1 - انسان و پرواز

 

 

تنها عاملي كه انسان را به فكر پرواز انداخته و او را شيفته و مجذوب آسمان و عاشق پرواز كرده است ، پرواز و بال زدن پرندگان ميباشد . انسانها بعد از كوشش فراوان در نهايت به دانش ايروديناميك دست يافته‌اند و بعد از الهام گرفتن از آناتومي ( كالبود شكافي ) پرندگان ، هواپيما طراحي نموده و آن را ساخته‌اند . ولي مشكل اساسي اينجاست كه اين دانش در اتمسفر سياره زمين ، آنهم تا ارتفاع محدودي كارآيي دارد  و در فضاي خارج از اتمسفر زمين وضعيت به گونه‌اي ديگر است . 

  2 - UFO ها و پرواز

با دقت زياد به عكسهاي  زير توجه نماييد !

 

 

اين ادعا خودخواهي بسيار بزرگي خواهد بود كه اگر ما انسانها خود را باشعورترين موجودات هستي بدانيم و خود را يكه تاز در عرصه علم و دانش محسوب كنيم ، براي اينكه موجودات بسيار باشعورتر از ما به تكنولوژي پرواز بسيار بالايي دست يافته‌اند ، تصوير فوق عكسهايي از بشقاب پرنده‌ها و سرنشينان مرده آنها (  UFO's ) به علت سقوط و تصادم با زمين و همچنين كهكشانهاي  M104 , NGC4565 , NGC5866  را نشان ميدهد ، انديشه و فهم آنها در پرواز بسيار وسيع‌تر و جامع‌تر از انسانهاست . عاملي كه يوفوها را به فكر پرواز انداخته و آنها را شيفته فضا نموده است ، سرعتهاي سرسام آور و باور نكردني كهكشانها در حال دور شدن از يكديگر است ، يعني چيزي كه ما آن را انبساط شتاب دار كيهان و عامل آن را انرژي تاريك مي‌ناميم . در واقع آنها ساختارهاي فيزيكي كهكشانها را شناسايي و سپس آن را در مقياس كوچك كپي و شبیه سازی كرده‌اند و به وسيله اين اسباب‌هاي پرنده در كنترل خود ، ميتوانند به همه جاي كيهان سفر كنند .

تازه‌ترين رصدهاي انجام شده توسط تلسكوپ فضايي چاندراي اشعه ايكس ناسا از كهكشان پر جرم NGC 5746  ، هاله بسيار گرمي از گاز و غبار را آشكار كرد كه اطراف اين كهكشان را پوشانده و آن را احاطه كرده است . اين هاله گازي از هر قسمت اين كهكشان كه از لبه ديده مي شود 60.000 سال نوري فاصله دارد . در اين كهكشان هيچ نشانه‌اي از فعاليت هاي شديد در نواحي هسته‌اي وجود ندارد و هيچگونه روند غير عادي شكل گيري ستارگان در آن مشاهده نمي شود تا بتوانيم داغي هاله را توجيه كنيم . با اين حساب اين  "هاله داغ" در اثر خروج گاز از كهكشان بوجود نيامده است .

 

 هاله‌هاي كاملا مشابهي همواره پيرامون بشقاب پرنده‌ها رويت ميشود ، البته زماني كه آنها وارد اتمسفر سياره زمين ميشوند .

 

 

 انبساط عالم و انرژي تاريك چيست ؟

"/   چنين به نظر ميرسد كه يك نيروي بسيار عجيب ، اجزاي جهان را با سرعت فزاينده‌اي از يكديگر دور ميكند ، در حالي كه نيروي گرانش با اين نيرو مقابله كرده و از سرعت اين گسترش مي‌كاهد . "

 آيا نيروي ضد گرانشي باعث انبساط عالم ميشود ؟

"/  به نظر ميرسد كه نيرويي در فضا نهفته است و همانند نوعي ضد گرانش عمل ميكند . اين نيرو باعث ميشود ، بجاي اينكه جهان متراكم شود و اجزاي آن به يكديگر نزديك شوند ، انبساط يابد . كيهان شناسان دريافته‌اند كه بسياري از كهكشانهاي دور دست با سرعتي بسيار بيشتر از آنچه كه محاسبات موجود پيش بيني كرده است ، از يكديگر دور ميشوند . در واقع نه تنها از سرعت انبساط جهان كاسته نمي‌شود ، بلكه اين سرعت لحظه به لحظه در حال افزايش است . به نظر ميرسد كه بعضي از انواع نيروهاي غير منتظره و غير قابل شناسايي در عالم وجود دارند كه باعث ميشوند كهكشانهاي موجود در فضا به طور مرتب از يكديگر فاصله گرفته و از هم دور شوند " و به علت عدم توانايي در شناخت اين نيروها ، نام كلي آن را انرژي تاريك گذارده‌اند . بسياري بر اين باورند  كه انرژي تاريك همان نظريه ثابت كيهاني است . در مبحث چگونگي پديدار شدن ميدان گرانش منفي [ نيروي ضد جاذبه ، انرژي تاريك ، توجيه حركت شتاب‌دار كهكشانها در كيهان ] ، وارونگي ميدان گرانشي توضیحاتی در این زمینه ارایه شد .

 تلاشهاي بيهوده براي توجيه انرژي تاريك :

"/  طبق فرضيه تازه‌اي مهمترين معماهاي فيزيك در دهه گذشته ، يعني جرم نوترينوها و آهنگ فزاينده انبساط جهان به ذرات زير اتمي  به نام اكسلرون مربوط مي‌شود . شايد بتوان دو دستاورد بزرگ فيزيك در دهه گذشته را مربوط به كيهان شناسي دانست ، يكي اينكه نوترينوها ( ذرات زير اتمي بسيار كوچك ) جرم ناچيزي دارند كه البته هنوز اندازه گيري نشده است و ديگري اينكه سرعت انبساط عالم در حال حاضر در حال افزايش است . سه فيزيكدان در دانشگاه واشنگتن معتقدند كه اين دو كشف هر دو به گونه‌اي به ناشناخته‌ترين پديده كنوني در عالم ، يعني انرژي تاريك مرتبط است - ما هنوز به درستي آن را نمي‌شناسيم ، تنها مي دانيم عاملي است كه بر ضد گرانش ، سبب سرعت بخشيدن به انبساط عالم مي‌شود - آنها معتقدند همه چيز زير سر ذره زير اتمي ديگري است كه تاكنون مورد توجه قرار نگرفته است و آن را " اكسلرون (Acceleron) " ( شتابگر ) ناميده‌اند . انرژي تاريك در عالم اوليه چندان قابل توجه نبوده است اما در حال حاضر 70 درصد عالم را اشغال كرده است . شناخت انرژي تاريك به ما كمك مي كند تا بدانيم چرا در زمان دوري در آينده عالم آن چنان وسعت پيدا مي كند كه ديگر هيچ كهكشاني در آسمان شب ديده نشود و آيا اين انبساط تا ابد و بي نهايت ادامه خواهد داشت ؟

 در نظريه جديد مطرح شده ، نوترينوها تحت تاثير نيروي جديدي كه از برهمكنش آنها با اَكسِلِرون ها ناشي مي شود قرار مي گيرند اين -  نيرو سبب مي شود كه نوترينوها از هم فاصله بگيرند . درست مثل اينكه يك تكه كش را از دو طرف بكشيم ، هر چقدر بيشتر كشيده شود ، انرژي بيشتري را در خود ذخيره مي كند -  در هر ثانيه تريليونها نوترينو در كوره هسته‌اي ستاره‌ها از جمله خورشيد ما ساخته مي شوند . آنها در همه جاي عالم جريان پيدا مي كنند و ميلياردها نوترينو از هر نوع ماده‌اي ، حتي بدن شما بدون هيچ برهمكنشي عبور مي كنند . نوترينوها بار الكتريكي ندارند و جرم آنها هم آن قدر ناچيز است كه هنوز اندازه گيري نشده است . آن نيلسون يكي از ارايه دهندگان نظريه جديد معتقد است كه برهمكنش ميان اكسلرونها و ذرات ديگر از اين هم ضعيف‌تر است ، براي همين اين ذرات تاكنون آشكار نشده‌اند . البته نيرويي كه اين ذرات بر نوترينوها وارد مي كنند ، آنها را تحت تاثير قرار مي دهد و به اين ترتيب بايد بتوان وجود چنين نيرويي را در آشكارسازهاي نوترينوي فعلي كه در نقاط مختلف كره زمين وجود دارد نشان داد . مدلهاي مختلفي براي انرژي تاريك ارايه شده است ، اما آزمودن آنها محدود به اندازه گيريهاي دقيق در تغيير سرعت انبساط عالم است . اين امر تنها با رصد اجرام بسيار دوردست امكان پذير است ، اما اندازه گيريهاي دقيق در چنين فاصله‌هايي بسيار مشكل است . به گفته نلسون اين تنها روشي است كه ما مي‌توانيم با به كارگيري آشكارسازهاي فعلي در كره زمين به نيرويي كه سبب افزايش انرژي تاريك در عالم مي شود پي ببريم . محققان معتقدند جرم نوترينو در عبور از محيطهاي مختلف ، تغيير مي كند ، همان طور كه عبور نور از هوا ، آب يا يك منشور متفاوت است . در نتيجه آشكارسازهاي مختلف بسته به اينكه در چه مكاني نصب شده‌اند ، نتايج متفاوتي به دست خواهد آورد . اما اگر بپذيريم كه نوترينوها نيز بخشي از انرژي تاريك هستند ، وجود نيروي جديدي مي تواند اين افت و خيزها را توضيح دهد . به عقيده نلسون اين برهمكنش ميان نوترينوها و اكسلرونها مي تواند تا ابد انرژي لازم براي انبساط عالم را تأمين كند . تا پيش از اين اخترشناسان به دنبال اطلاعاتي بودند كه سرانجام تعيين كنند آيا عالم ما تا ابد منبسط خواهد شد ، يا زماني دوباره در يك " رمبش بزرگ" منقبض شده و روي خودش بسته مي شود . اما حالا بايد به دنبال اين باشيم كه آيا سرعت انبساط عالم همچنان افزايش خواهد يافت يا در جايي ثابت خواهد ماند . براساس نظريه جديد ، هنگامي كه فاصله نوترينوها بسيار زياد شود ، جرم آنها نيز آن قدر افزايش پيدا مي كند كه ديگر انرژي تاريك بر آنها اثري نخواهد داشت ، در نتيجه شتاب انبساط عالم كم كم از بين مي رود . و از آن پس عالم همچنان به انبساط خود ادامه خواهد داد ، اما با سرعتي كه دائماً در حال كاهش است . "

 بزرگترين ايراد نظريه انرژي تاريك اين است كه اگر انرژي تاريك در عالم وجود دارد ، پس چرا اين انبساط خارج از كهكشانها روي ميدهد و مربوط به درون كهكشانها نميشود . در واقع چنين به نظر ميرسد كه حجم كهكشانها در كل ثابت مي ماند و چون انبساط عالم يك پديده برون كهكشاني است و مربوط به داخل كهكشان نمي شود ، هم نظريه ثابت جهاني و هم نظريه انرژي تاريك مردود به نظر ميرسند ، براي اينكه ايندو نظريه به صورت جهان شمول عنوان شده‌اند ولي در داخل كهكشانها اعتبار ندارند . فعلا بهتر است  چنين فرض كنيم كه هر كهكشاني براي خود نيروي پيشرانه‌اي دارد كه ميتواند مستقل از كهكشانهاي ديگر به حركت شتابدار خود در فضا ادامه دهد و حركت كهكشانها به يكديگر وابسته نيست و نمي توانند در حركت و شتاب به منبع و انرژي ثابت و واحدي  وابسته باشند ، كه در صورت وابستگي تمامي كهكشانها به انرژي تاريك ، امروزه ميبايست شاهد اين مي بوديم كه سرعت تمامي كهكشانها مقدار ثابتي ميبود كه چنين نيست . اينك چند نظريه در اين مورد ميتوان ارايه داد كه به آنها اشاره مي كنيم .

 1- نظريه ابرها :

همانطور كه ميدانيم جرم حجمي آب خالص تقريبا 1000 كيلوگرم بر متر مكعب است كه در كل ميتواند وزن بسيار سنگيني را براي يك ابر به ارمغان بياورد . توده ابرهايي را كه ما در آسمان مشاهده مي كنيم ميتوانند آب يك درياچه را با خود حمل كنند ! اما چگونه ؟

با ارتفاع گرفتن بخار آب و ورود به مناطق زير صفر درجه ، ذرات ريز يخ پديدار ميشوند و چون آب مقطر تقريبا براي جريان الكتريسيته عايق است ، ذرات يخ به علت وزش باد و اصطكاكشان ، شديدا باردار ميشوند كه در اين وضعيت بارهاي الكتريكي ابرها به صورت زير است .

 

 شكل سمت چپ ساختار يك برق گير را نشان ميدهد و عكس سمت راست تخليه الكتريكي يك ابر با زمين را نشان ميدهد . همانطور كه مشخص است يك ابر ميتواند دو نوع بار الكتريكي منفي و مثبت را داشته باشد و به همين دليل تخليه الكتريكي مابين دو ابر و يا مابين ابر و زمين صورت مي گيرد ! در حقيقت زمين براي ابرها در حكم بار مثبت است ، اما باردار شدن ابرها دو مزيت را براي آنها خواهد داشت ! 

 

 1- ذرات يخ به همان حجم كوچك باقي مانده و با هم ادغام نميشوند براي اينكه نيروي دافعه الكتريكي مابين آنها وجود دارد و تنها زماني كه تخليه الكتريكي انجام گيرد در هم ادغام ميشوند و بارندگي شروع ميشود

2 - بار الكتريكي آنها ميتواند نيروي دافعه الكتريكي ايجاد كند كه بر گرانش سياره زمين غلبه كرده و در اتمسفر سياره زمين شناور شوند و بعد از تخليه الكتريكي اين نيروي دافعه از بين ميرود و ذرات ريز تحت تاثير نيروي گرانش به طرف سطح زمين سقوط كرده و بعد از ادغام با يكديگر ، قطرات آب را تشكيل ميدهند و چنين به نظر ميرسد كه تخليه الكتريكي مابين دو ابر براي بارندگي كافي نباشد و اين تخليه الكتريكي در نهايت ميبايست با زمين نيز صورت بگيرد . پس بهترين راه براي بارش مصنوعي يك ابر ، خنثي كردن بار الكتريكي آن است . از همين رو بشقاب پرنده‌ها ميتوانند با ايجاد يك بار الكتريكي بسيار قوي ، در اتمسفر سياره زمين شناور شده و به شرايط بي وزني برسند : مبحث ( فضاي مشبك ، الكتروگراويتي  و نيروهاي پيشران و اسپين در فضا ) اما نكته بسيار جالب اينجاست كه شكل هندسي آنها با شكل هندسي يك گردباد نيز ، كاملا همخواني دارد . به شكل زير توجه نماييد !

 

 

تصوير فوق عكس ماهواره‌اي گردباد كاترينا را نشان ميدهد ، اينك به ساختار فيزيكي اين گردباد مي پردازيم :

همانطور كه مشخص است اين گردباد از ديد ناظر ، زماني كه آن را از بالا مشاهده ميكند ، مخالف جهت دوران عقربه‌هاي ساعت در حال چرخش است پس ميتوانيم شكل زير را براي ميادين الكتريكي و مغناطيسي آن رسم كنيم .

 

 

چون جهت حركت بار الكتريكي منفي همواره مخالف جهت ميدان الكتريكي است ، پس در شكل فوق جهت ميدان الكتريكي موافق عقربه‌هاي ساعت خواهد شد و ميتوانيم طبق قانون دست راست قطبين مغناطيسي و جهت ميدان مغناطيسي را مشخص كنيم . اين ساختار فيزيكي ميتواند ميليونها تن آب را به صورت قطعات ريز يخ در اتمسفر سياره زمين معلق و با سرعتهاي بيش از صد كيلومتر در ساعت حمل كند .

حركت دوراني و چرخشي نيز در بشقاب پرنده‌ها شناسايي شده است و همچنين ميادين بسيار قوي الكترومغناطيسي پيرامون آنها آشكار گرديده است ، براي اينكه تمامي سيستمهاي الكتريكي و الكترونيكي هليكوپترها ، هواپيماها و جت هاي نظامي در مجاورت بشقاب پرنده‌ها مختل شده و حتي براي هميشه از كار مي افتند و احتمال سانحه هوايي بسيار زياد است . بعضي از آنها در شب تاريك بسيار نوراني ديده ميشوند و علت آن اين است كه ميدان الكتريكي بسيار قوي پيرامون آنها باعث تخليه الكتريكي در هوا شده و مسلما گازها در اين حالت يونيزه و از خود نور ساطع ميكنند يعني همان چيزي كه در لامپهاي طويل نئون و يا رعد و برق ديده ميشود . چنين گزارش شده است كه نزديك شدن آنها به نيروگاه‌ها و پستهاي فشار قوي و ضعيف برق ، باعث قطع جريان ميشود و همچنين نزديك شدن آنها به مراكز راديويي و مخابراتي ، باعث بوجود آمدن اختلالات و خرابي ميشود .   

 

 

شكل فوق مسير حركت يك ستاره دنباله دار را نشان ميدهد . همانطور كه ميدانيم جنس ستاره دنباله دار از قطعات بزرگ يخ و غبار است كه در هنگام حركت متلاشي ، تكه تكه و خرد ميشود و چون اين ذرات به شدت باردار هستند از جانب ميدان الكترومغناطيسي خورشيد به طرف بيرون پرتاب و دفع ميشوند و نيروي گرانش خورشيد بر آنها بي تاثير جلو ميكند و تنها بر جرم هسته ستار دنباله دار تاثير گذار است . قطعات ابر نيز در اتمسفر زمين همين حالت را دارند . بشقاب پرند‌ه‌ها نيز ميتوانند از اين پديده فيزيكي استفاده كرده و از طرف ميادين گرانشي قوي همچون خورشيد فرار كرده و به راحتي از منظومه شمسي خارج شوند .

 غبارهاي ماه :

نور خورشيد مي‌تواند خاك ماه را داراي بار الكتريكي كند : مبحث ( دو توجيه جديد براي پديده فتوالكتريك ) . آنگاه اين گرد و غبار باردار شده به خاطر بار الكتريكيش از خودش دور مي‌شود . اين پدیده يك جور از خاك را آشكار مي‌كند كه به صورت يك مه تيره از دور نمايان مي‌شود و وقتي كه خورشيد غروب كرد به صورت تابش تيره رنگي نمايان مي‌شود . اين مورد اولين بار در دهه 1960 معلوم شد . اينطور فكر كردند كه قطعات بسيار ريز تا ارتفاع چند كيلومتري بالا ميرود و ذرات به محض اين كه باردار و يا خنثي مي‌شوند به صورت فواره در مي آيند .

 2- نظريه گرانش منفي ( نيروي ضد گرانشي يا جاذبه متضاد )

همانطور كه قبلا توضيح داديم با بالا رفتن سرعت دوران الكترون ، پديده وارونگي ميدان الكتريكي براي آن روي ميدهد و بار الكتريكي آن مثبت خواهد شد و اصطلاحا به پوزيترون تبديل ميشود ، مبحث وارونگي ميادين الكتريكي ، توجيهي جديد براي توليد زوج الكترون - پوزيترون ، بر خلاف انتظار ما ، ماده - پاد ماده يكديگر را نابود نمي‌كنند . همين وضعيت براي نيروي جاذبه و يا ميدان گرانشي پيش بيني ميشود ، ولي تا آنجا كه ما ميدانيم ميدان گرانشي تك قطبي است . يعني مثل ميدان الكتريكي و مغناطيسي داراي دو قطب منفي و مثبت و يا N  و S  نيست . پس اگر وارونگي ميدان براي نيروي جاذبه و ميدان گرانشي بروز كند حاصل كار قطب منفي گرانشي يا نيروي جاذبه متضاد خواهد بود ، يعني نيرويي كه باعث راندن اجرام مثبت ميشود نه جذب آنها . اين پديده در بشقاب پرنده‌ها ديده شده است  . آنها اجسام سبكتر از خود در پيرامونشان را به شدت رانده و از طرف خود پرتاب ميكنند و اين مسئله علي‌رغم اينكه ميتواند باعث پرتاب خود آنها از طرف ميدان گرانش سياره زمين با شتابي نزديك به 600 كيلومتر در مجذور ثانيه شود ( شتابي كه رادارهاي زميني فعلا ثبت كرده‌اند ) بلكه مانع تصادم خرده شهاب سنگها در فضا با آنها ميشود و همانطور كه دوست گرامي آرمين خان در تالار سایت اشاره نمودند اين نيروي ضد گرانش پيرامون بشقاب پرنده موجب ايجاد خلاء نسبي در اتمسفر شده كه مقاومت هوا در موقع شتاب گرفتن بشقاب پرنده از بين رفته و به علت وجود ميدان الكتريكي شديد پيرامون آنها ، گاز كم فشار يونيزه و نوراني خواهد شد . تا محدوده‌اي كه رادارهاي زميني كارآيي دارند سرعت آنها 7000 كيلومتر در ثانيه محاسبه شده است . در واقع با پرتابه‌هايي كه ما ميشناسيم همانند گلوله ( مرمي ) و موشك نمي توان آنها را هدف قرار داد ، اگر انرژی جنبشی و اینرسی بشقاب پرنده بيشتر باشد ، گلوله منحرف ميشود و اگر انرژی جنبشی گلوله بيشتر باشد بشقاب پرنده منحرف ميشود و به هر حال تصادم منجر به تلاشي بشقاب پرنده نمی شود و میدان گرانش منفی همچون ضربه گیره عمل می كند . سطح صيقلي و آينه‌اي آنها ميتواند تشعشعات قوي امواج الكترومغناطيسي مثل ليزر را منعكس كند هرچند كه لايه‌اي از كريستال كوارتز آنهم به قطر يك دهم تار مو سطح بشقاب پرنده‌ها را پوشانده است و اين لايه ميتواند مقدار بار الكتريكي سطح بشقاب پرنده را تشديد كرده و همچنين خاصيت آينه‌اي نيز به آن بدهد و از اكسیداسيون سطح بشقاب پرنده در اتمسفر زمين پيشگيري كند شاید سطح آنها مثل یك نیمه هادی نیز باشد ، روي هم رفته بشقاب پرنده‌ها قدرت مانور بسيار زيادي دارند ، براي اينكه آنها جلو يا عقب نداشته و ميتوانند در محيط كاملا كروي شكل تغيير مسير دهند ، آنهم با هر زاويه و سرعت یا شتاب دلخواهي كه بخواهند .

 اين وارونگي ميدان گرانشي چگونه روي ميدهد ؟

چنین به نظر میرسد راه اول مكانیكی بوده و براي اينكار چرخاندن يك ديسك نسبتا سنگين مخصوص با سرعتي بسيار زیاد مناسب باشد . البته لازم به ذكر است كه آلياژ اين ديسك بايد مخصوص اين كار باشد يعني اين آلياژ تحت تاثير تنشهایی بايد مقاومت كششي فوق‌العاده زيادي داشته باشد تا در اين سرعت زاویه ای بالا  ترك بر ندارد كه در صورت متلاشي شدن ، تكه‌هاي جدا شده آن بسيار مشكل ساز است ، به هر كجا كه بخورند نيروي انهدامي خيلي زيادي خواهند داشت و به هيچ وجه امكان كنترل تكه‌هاي آن وجود ندارد ، آنها به علت سرعت زياد قدرت نفوذي و انهدامي شهاب سنگها را  دارند ، در زمان سقوط بشقاب پرنده‌ها به هر دليل ، در بعضي از موارد صداي انفجار مهيبي شنيده ميشود كه شاید علت آن برخورد شديد اين ديسك يا تكه‌هاي آن با زمين است ، آن هم در زماني كه خاصيت ضد گرانشي خود را از دست داده‌اند و اگر خاصيت ضد گرانشي داشته باشند به بيرون اتمسفر زمين پرتاب ميشوند .  اين ديسكها ميبايست باردار بوده و درون محفظه‌اي مغناطيسي بدون اصطكاك و بدون تماس با هر چيزي و بدون بالانس ، دوران داشته باشند آنهم به صورت معلق در فضا . برسي‌هاي متالوژي در مورد آلياژهاي يافته شده از بقاياي بشقاب پرنده‌ها مويد اين موضوع است كه هيچ كشوري فعلا قادر به تهيه اين كريستالهاي فلزي نبوده و كشورهاي غربي و شرقي با كمال اطمينان از يكديگر  خاطر جمع هستند و هيچ شك و ترديدي نسبت به يكديگر در مورد ساخت و يا بهره برداري از اين وسايل پرنده ندارند ، آنها در اين مورد كميته‌هاي مشترك نيز تشكيل داده‌اند ، تكنولوژي بشقاب پرنده‌ها فوق دانش بشري است كه محققين را سردرگم و حيران خود كرده است . عناصري در اين آلياژها يافت شده است كه در معادن سياره زمين وجود ندارد .

 

عكس فوق يك بشقاب پرنده سقوط كرده را نشان ميدهد ، محل چرخش و دوران ديسكها در زير بشقاب پرنده كاملا مشهود است . قطر اين ديسكها چيزي در اندازه 2 متر است .

 

بعضي از بشقاب پرنده‌هاي پيشرفته به جاي ديسك از دوران يك آلياژ كروي شكل يا كروي پخ شده ، آنهم در خارج از سفينه بهره ميجويند . به خاطر اينكه حجم كره تو پر مقاومت ايده‌عالي در مقابل دوران با سرعتهاي بسيار بالا دارد و در صورت بروز سانحه ، خسارتي به بشقاب پرنده وارد نمي‌شود ، در واقع نه تنها آنها توانايي كپي كردن كهكشانها را در مقياسهاي كوچك  دارند ، بلكه قادرند ساختارهاي فيزيكي ذرات و اتمها را در مقياسهاي بزرگ تر كپي نمايند . 

 

تصوير فوق كره فلزي خارج شده از بشقاب پرنده‌ها و محل استقرار آنها را نشان ميدهد .

يك سوال مهم در مورد نظريه فوق ؟

سرعت زاويه‌اي ذراتي همچون الكترون بسيار بسيار زياد است ، يعني به رقمي تا اندازه فركانس اشعه گاما ( 22^10 الي 23^10 ) در پدیده زوج الكترون - پوزیترون میرسد ! آيا ميتوان به اين سرعتهاي زاويه‌اي بالا دست يافت ؟

جواب سوال فوق ميتواند اينگونه باشد كه قطر ذرات اتمي خيلي كم بوده و درست است كه سرعت زاويه‌اي آنها فوق‌العاده زياد ميباشد ولي با اين قطر كم ، سرعت خطي نقطه‌اي  فرضي در روي سطح فرضی آنها نسبتا كم خواهد بود و با افزايش قطر يك كره و يا يك ديسك ، ميتوان به اين سرعت خطي در محيط دیسك یا سطح كره ، بوسيله سرعتهاي زاويه‌اي كمتري دست يافت . به طور مثال اگر قطر يك ديسك دو برابر شود مسلما محيط آن دو برابر خواهد شد و براي حفظ سرعت خطي نقطه‌اي فرضي در روي محيط آن ديسك ، ميتوان سرعت زاويه‌اي آن را به نصف كاهش داد . يعني ما براي وارونه كردن ميادين الكتريكي و گرانشي ميتوانيم با افزايش قطر ديسك يا كره ، سرعت زاويه‌اي را كم كنيم ، لذا چنين به نظر ميرسد كه از اجسام بزرگ و توخالي هم ميتوان استفاده بهينه نمود . مبحث ( چگونگي پديدار شدن ميدان گرانش منفي ( نيروي ضد جاذبه ) )

تولید و انتشار امواج گرانشی :

همانطور كه در مباحث بعدی به آن اشاره خواهد شد ، میتوان چنین تصور نمود كه چون همیشه امواج به دو نوع عرضی و طولی مشاهده میشوند ( به طور مثال امواج S و P زلزله و امواج درون و سطح آب ) و مسلما سرعتهای متفاوتی نیز دارند كه امواج طولی همواره با سرعت بیشتری توسعه می یابند در نتیجه گرانش ماهیت الكترومغناطیسی دارد با این تفاوت كه نور موج عرضی است ولی گرانش موج طولی الكترومغناطیس است . پس اگر بتوان امواج الكترومغناطیسی را به صورت طولی تولید و منتشر نمود ، میتوانیم تاثیرات میدان گرانش و ضد آن را ایجاد كنیم كه در این صورت میتوان وزن خود را افزایش ، صفر و حتی منفی كرد . در مباحث بعدی در مورد ماهیت گرانش و .... توضیحات بیشتری ارایه خواهد شد .  

3- نظريه مغناطيس متضاد

همانطور كه قبلا توضيح داديم تنها فرق ماده با پاد ماده در اختلاف بار الكتريكي آنهاست به اين معني كه پاد پروتون بار منفي و پاد الكترون يا همان پوزيترون بار مثبت دارد ، در اين وضعيت هيدروژن و پاد هيدروژن يكديگر را در كنار هم تحمل نخواهند كرد و با يكديگر واكنش نشان داده و ذرات با هم ادغام ميشوند . اگر چنين باشد ماده و پاد ماده در عالم ميبايست مدتها پيش در هم ادغام و عالم منهدم مي شده است ، ولي تا به امروز اينچنين اتفاقي روي نداده ، علت آن چه ميتواند باشد ؟

زماني كه پاد ماده متراكم شده و اجرام سماوي و كهكشانها را تشكيل ميدهد مسلما ميادين الكتريكي و مغناطيسي نيز پديدار خواهند شد ، مغناطيسي كه توسط پاد ماده پديدار ميشود مغناطيس متضاد ناميده ميشود به اين معني كه اين مغناطيس متضاد به جاي اينكه آهن ماده را جذب كند ، آن را دفع مينمايد و در عوض آهن پاد ماده را جذب خود خواهد كرد و به اين دليل توده‌هاي ماده و پاد ماده در عالم همديگر را دفع و تصادمي مابين آنها پديدار نمي شود البته اين مسئله در حد يك حدس و گمان است چرا كه در اين صورت امواج الكترومغناطيس توليد شده توسط پاد ماده در هنگام گذر از ميادين گرانشي قوي ماده ، بجاي اينكه به طرف مركز گرانش انحراف پيدا كنند به طرف خارج آن منحرف خواهند شد و تا به امروز چنين پديده‌اي مشاهده نشده است ، هرچند كه در كيهان مناطق ظاهرا تهي كشف شده است و چنين پنداشته ميشود كه ماده در آنها حضور ندارد و ممكن است اين مناطق در ظاهر تهي ، محل حضور پاد ماده باشند كه نور منتشره از آنها در كيهان به علت وجود نيروي دافعه با ماده پراكنده شده و به اين خاطر كم انرژي و تهي به نظر برسند . به هر حال اگر چنين فرض كنيم كه مغناطيس متضاد وجود دارد ميتوان چنين فرض كرد كه درون بشقاب پرنده ، هسته‌اي دوار با بار الكتريكي منفي و در بيرون آن بار الكتريكي مثبت وجود دارد . بعضي مشاهدات نشان داده است كه اشيايي همچون عينك و سگك كمر بند و ساعت و اسلحه و ...  در كنار بشقاب پرنده‌ها داغ و سوزان شده و همچنين رانده و پرتاب ميشوند كه نشان از توليد اين نوع مغناطيس بخصوص و القاي الكتريكي آن است . هرچند كه علت اين پديده ميتواند به علت فركانس بالاي ميدان الكترومغناطيسي پيرامون بشقاب پرنده نيز باشد كه بر فلزات القا ميشود و علت رانش و پرتاب ، همان گرانش منفي يا جاذبه متضاد باشد .

 

 

"/  مقايسه تابش زمينه كيهاني و تصوير راديويي . در هر دو ، ناحيه‌اي با تابش كم انرژي ديده مي‌شود .

به تازگي دانشمندان دانشگاه مينسوتا مقاله‌اي در نشريه «استروفيزيكال» (Astrophysical Journal) منتشر كردند و توضيح دادند كه حبابي خالي از هر چيز را در كيهان كشف كرده‌اند . خالي از هرگونه ماده مانند كهكشان ، سحابي ، سياه چاله و حتي خالي از ماده تاريك .

در اين بررسي كه در آن از «آرايه عظيم تلسكوپ‌هاي راديويي» (VLA) استفاده شد ، دانشمندان به اختلاف دمايي اندكي در محدوده خاصي از پس زمينه كيهاني برخوردند . VLA قادر است اختلاف دمايي در حدود يك ميليونيوم درجه سانتيگراد را آشكار كند .

فاصله اين حباب خالي از ما نزديك به يك ميليارد سال نوري است . برخورد با چنين بخش‌هاي «خالي» چندان دور از انتظار نبود اما ابعاد اين حباب خيلي بزرگ است . چنان عظيم كه در هيچيك از شبيه سازی‌هاي كامپيوتري ، مشابه آن پيش بيني نمی‌شد و اين باعث شگفتي همگان شده است .

 

مقايسه تابش زمينه كيهاني و تصوير راديويي . در هر دو ، ناحيه‌اي با تابش كم انرژي ديده مي‌شود .

اين يافته‌ها در پروژه «بررسي تمام آسمان» با آرايه عظيم VLA در قالب طرح NVSS به دست آمده است . در اين بررسي ، دانشمندان به صورت اتفاقي به كم شدن معنادار تعداد كهكشان‌هاي واقع در منطقه‌اي از صورت فلكي «نهر» برخوردند .

با بررسي اين ناحيه به وسيله ماهواره WMAP در سال ۲۰۰۴ در طول موج پس زمينه كيهاني ، اين نتيجه به دست آمد كه بخشي كم انرژي منطبق بر آنچه VLA يافته بود در آن منطقه قرار دارد . به اين دليل نام اين منطقه را  « لكه سرد » ( WMAP cold spot ) گذاشته‌اند . به نظر می‌رسد عامل اختلاف سطح انرژي در پس زمينه كيهاني در اين منطقه ، نبود ماده باشد . "

اينك ميتوانيم چنين فرض كنيم كه در اين مناطق پاد ماده وجود دارد و امواج الكترومغناطيس توليد شده ، پراكنده ميشوند و به ما نمي رسند و يا اينكه كمتر ميرسند و در طول مسیر ، تحت تاثیر برهمكنش با ماده ، دچار تغییراتی میشوند كه ما چنين استنباط ميكنيم كه اينها حفره‌هاي خالي از ماده در كيهان بوده و سردتر هستند . زماني كه بشقاب پرنده‌ها در جايي فرود مي آيند و سپس بلند ميشوند ، علائمي دال بر سوختگي مشاهده ميشود كه از خود تشعشعات رادیواكتیو ساطع ميكنند كه به علت برانگیخته شدن عناصر است و علت آن ميتواند انتشار تشعشعات شديد الكترومغناطيسي از هر نوع ممكن توسط بشقاب پرنده ها باشد كه روی هسته عناصر موثر است . به طور خلاصه برای تمامی ذرات ، پاد ذره در نظر گرفته میشود و میتوان الكترومغناطیس متضاد را پاد فوتون در نظر گرفت .

  4- الكتروگراويتي :

اين پديده در مبحث زير توجيه شده و در مورد آن توضيحاتي ارايه ميشود .

فضاي مشبك ، الكتروگراويتي  و نيروهاي پيشران و اسپين در فضا

 

انرژي مورد نياز بشقاب پرنده‌ها از كجا تامين ميشود ؟

در اتمهاي عناصر موجود در عالم ، دوران هميشگي هسته و چرخش دائمي الكترونها  پيرامون هسته وجود دارد ، بدون اينكه درون اتم مولد يا منبع انرژي طبق تعاريف ما وجود داشته باشد و يا اينكه از خارج به آنها انرژي داده شود . چنين به نظر ميرسد كه بشقاب پرنده‌ها نيز از اين چنين نيروهاي اتمي و انرژي نامحدود هسته‌اي برخوردارند . در واقع منبع نيرو و يا مولد انرژي كه ما ميشناسيم و تعريف كرده‌ايم درون بشقاب پرنده‌ها شناسايي و يافت نشده است براي اينكه آنها ميتوانند ساختارهاي اتمي را در مقياسهاي بزرگ كپي كنند . 

 سرعت بشقاب پرنده‌ها :

طبق تعاريف فعلي " /   يكي از نتايج مهم نظريه نسبيت ، رابطه ميان جرم و انرژي است . اين اصل  كه سرعت نور بايد به ديد همه يكسان باشد ، نشان مي داد كه هيچ چيز نمي تواند از نور سريع تر حركت كند . آنچه روي مي دهد اين است كه با مصرف انرژي و وارد كردن نيرو براي شتاب دادن به ذره يا سفينه ، جرم شي افزايش مي‌يابد و شتاب بيشتر دادن به آن را دشوارتر مي سازد . شتاب دادن به ذره تا سرعت نور ناممكن است زيرا به مقدار نامتناهي انرژي و نيرو نياز دارد "

زماني كه لوكوموتيو بخار و واگن‌هاي قطار ساخته مي‌شدند ، عده‌اي بر اين باور بودند كه جسم انسان توانايي حركت با سرعتي بيشتر از دويدن اسب را ندارد و بالاترين حد سرعت را كورس اسبهاي مسابقه ميدانستند . محدوديتي را كه نسبيت براي سرعت جرم قائل شده است ، در صورت درست بودن ، فقط براي جرم با نيروي گرانشي مثبت معتبر خواهد بود و در مورد جرم با نيروي گرانش منفي صادق نيست ، زيرا بعد از اينكه ميدان ضد گرانش پيرامون جرم توليد شد ، اين مقدار جرم را نمي توانيم اندازه گيري كرده و داخل اين معادلات نسبيت كنيم ، براي اينكه جرم حقيقي پشت اين ميدان گرانش منفي ، مخفي و صفر و حتي منفي به نظر ميرسد . جرم و گرانش يك جسم ، دو پارامتر وابسته به همديگر در عالم فيزيكي هستند . پس ميتوانيم چنين فرض كنيم ، زماني كه ميدان گرانش منفي جسمي پديدار شد ، جرم ظاهري آن در معادلات صفر و حتي منفي به نظر ميرسد و شتاب دادن به آن تا سرعت نور و حتي بيشتر از آن كار سهل و آساني است . از لحاظ رياضي مي توانيم چنين بيان كنيم كه بشقاب پرنده‌ها به نوعي با كسري جرم نه جرم منفي مطلق مواجه ميشوند يعني چيزي شبيه به همان پيش بيني جرم سكون صفر براي فوتون در نظريه نسبيت ، چرا كه سرعت انتقال طولي فوتون معادل سرعت نور است و اگر حركت موجي آن را در نظر گرفت ، سرعت آن چند برابر سرعت نور ميشود . اينها همگي بيانگر اين واقعيت است كه قوانين نسبيت براي اجرام با گرانش مثبت وضع شده است و اين نتیجه گیری نمي تواند در مورد اجرام با گرانش منفي صادق باشد براي اينكه با پديدار شدن ميادين گرانشي منفي ، حقايق و تعاريف فيزيكي به گونه‌اي ديگر است . نام اين مكان را ميتوانيم حباب ضد گرانشي نام گذاري كنيم .

مشكل ديگري كه براي رسيدن به سرعت نور مطرح ميشود ، مشكل مقاومت فضا یا خلا است ، يعني مشكل مشابهي كه قبلا براي هواپيماها وجود داشت يعني مشكل مقاومت هوا كه اين مشكل با حذف ملخ و استفاده از موتور جت و بهره گرفتن از اشكال ايروديناميك و همچنين افزايش ارتفاع پرواز حل شد ، در مورد بشقاب پرنده‌ها هم اينچنين است آنها با تغييراتي در شكل هندسي بشقاب پرنده‌ها و استفاده از ميادين الكترومغناطيسي و حباب ضد گرانشي و .... ميتوانند بر بيشتر مشكلات چيره شوند و به سرعتهاي بسيار زياد و باور نكردني دست يابند . اصولا سرعت حركت نور در كيهان سرعت بسيار كندي به نظر ميرسد و با سرعت نور نمي توان در كيهان جا به جا شد و سفر در كيهان نياز به سرعتهاي بسيار بيشتر از سرعت نور دارد كه البته دسترسي به آن مقدور است و قوانين نسبيت نمي توانند هيچگونه محدوديتي اعمال كنند . شواهدي وجود دارد كه يوفوها سفاين فضايي مادر هم دارند كه در سفرهاي طولاني از آنها استفاده مي‌كنند .

به بيان ديگر همانطور كه مي‌دانيم ميدان‌هاي الكتريكي و مغناطيسي دو قطبي هستند ( مثبت و منفي ، N و S ) . قطب‌هاي همنام همديگر را دفع ولي قطب‌هاي غير همنام يكديگر را جذب مي‌كنند . اگر ما گرانش را يك ميدان فرض كنيم ، آن تك قطبي است و جالب است كه قطب‌هاي همنام همديگر را جذب مي‌كند . چنين تصور ميشود كه ميدان گرانشي كه ما شناخته‌ايم قطب دومي هم دارد كه ميبايست اين دو قطب غير همنام همديگر را دفع كنند ، يعني برعكس حالت قبلي مربوط به ميدان الكتريكي يا مغناطيسي . به طور مثال :

 

 

F نيروي جاذبه ، G ثابت جهاني گرانش ، M1  M2  دو جرم از نوع مثبت و  r  فاصله مابين مركز آن دو است . اينك يكي از اجرام  ميبايست منفي شود تا نيروي جاذبه به دافعه ( ضد جاذبه ) تبديل شود يعني :

 

اينك اين جرم منفي را وارد معادله هم ارزي جرم و انرژي نسبيت مي‌كنيم ، مسلما حاصل كار انرژي منفي خواهد بود .

يعني اگر ما بتوانيم ميدان گرانش جسمي را صفر كنيم ، جرم آن مثل فوتون فرضي صفر ميشود و با كوچكترين انرژي ميتوان سرعت آن را به سرعت نور رساند ، ولي اگر ميدان گرانش آن را منفي كنيم ، جسم از طرف ميدان گرانش مثبت اجرام سماوي مثل زمين و خورشيد پرتاب ميشود ، آنهم بدون صرف هيچگونه انرژي ، و سرعت آن ميتواند به بينهايت هم برسد . اين پديده واقعا در بشقاب پرنده‌ها ديده شده است ، شتاب ثقل 600 كيلومتر بر مجذور ثانيه البته تا جايي كه رادارهاي زميني توان اندازه گيري داشته‌اند . جهت درك مفهوم انرژی منفی به مبحث وارونگي ميادين الكتريكي ، توجيهي جديد براي توليد زوج الكترون - پوزيترون ، بر خلاف انتظار ما ، ماده - پاد ماده يكديگر را نابود نمي‌كنند مراجعه نمایید . چنين تصور ميشود كه اين نيرو باعث شتاب در انبساط عالم ميشود كه آن را با تعاريف ديگري انرژي تاريك ناميده‌اند و ماهيت آن فعلا براي فيزيكدانان مبهم و ناشناخته است .

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           
درباره وبلاگ


به وبلاگ خودتان خوش آمدید با سلام خدمت بازدیدکنندگان محترم شما می توانید با عضویت در این وبلاگ از تمامی امکانات که فقط مخصوص افراد عضو است بهره مند گردید و حتی مطلب جدید به آن اضافه کنید و به نام خودتان به ثبت برسانید با وارد نمودن ایمیل خود در خبرنامه،اطلاعات و خبرهای تازه از جهان علم و فن آوری به ایمیل شما ارسال میگردد. شما میتوانید از طریق لینک ثبت نام نسبت به عضویت درultra-violetاقدام نمایید. باعث افتخار ماست که شما یکی از کاربران ما باشید
آخرین مطالب
نويسندگان
موضوعات
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مختلف(فلسفه- فیزیک-نجوم-فضا- زمین) و آدرس ultra-violet.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 124
بازدید ماه : 24915
بازدید کل : 101954
تعداد مطالب : 42
تعداد نظرات : 79
تعداد آنلاین : 1